عزت مداري در سيرة امام حسين (ع)
قيام امام حسين (ع) و نهضت عاشورا سرلوحة بسياري از نيكي ها، فضايل وافتخارات است . بقاي اسلام مرهون قيام اوست و دوام آن در به كار بستن درس ها، پيام هاو عبرت هاي عاشوراست . يكي از بزرگ ترين درس هاي آن ، عزت مندي و عزت مداري است . رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي ـ دامت بركاته ـ معلم ومفسر تاريخ اسلام و سيرة معصومين (ع) است ، پرده از راز سر به مهري برداشت و زبان گويا و پيام رسان عاشورا شد.
مقام معظم رهبري در بخشي از پيام نوروزي فرمودند:
مقام معظم رهبري روح نهضت عاشورا را عزت و سالار شهيدان را مظهر عزت مي داند.
عزت مداري در سيرة امام حسين (ع)
از تعاليم امام حسین (ع)به مردم اين بود كه قدر و ارزش خويش را خوب بشناسند و خود را درراه هاي پست نيندازند و خويشتن را ارزان نفروشند. امام مي فرمود: «ليس لانفسكم ثمن الا الجنة فلا تبيعوها بغيرها فانه من رضي من الله بالدنيا فقد رضي الخيس ؛ جان هاي شما قيمتي جز بهشت ندارد، پس آن را به چيزي جز آن نفروشيد، اگر كسي عوض خدا به دنيا راضي شد به قيمت نازلي خود را فروخته است .» اين معنا با كرامت انساني و حرمت جان مؤمن و عزت نفس مسلمان قابل توجيه است و بس .
امام حسين (ع) عزت مندي را نه تنها در امور سياسي ، كه در روابط فردي واجتماعي نيز به مسلمانان مي آموخت . او عزت راحتي براي فقير و نيازمند مي خواست ونياز را توجيه گر ذلت پذيري و خدشه دار كردن عزت نفس مسلمان نمي ديد و راه حفظ عزت و كرامت نفس را نيز در زمان نيازمندي به آنان مي آموخت .
آن حضرت بخشش را سبب آقايي و بزرگواري و بخل ورزيدن را خواري و پستي برمي شمرد. از كارهايي كه موجب پوزش و عذرخواهي مي شود بر حذر مي كرد و آن را نشانة خواري مي دانست . كسي كه بخواهد پيوسته به جهت كارهاي خلاف خود عذر بخواهدنمي تواند سربلند و عزيز نزد مردم باشد. عزت و عزت مداري در ميان مردم و اجتماع تابدان حد نزد سرور آزادگان اهميت دارد كه مرگ با عزت را بهتر از زندگي با ذلت و خواري مي دانست . هم چنين سفارش مي فرمود كه از كساني كه به عزت و آبروي مردم متعرض مي شوند و آبروي مردم براي او اهميتي ندارد سعي كن كه تو را نشناسد و از او دوري گزين .
بر اين اساس امام حسين (ع) راه حصول عزت و كرامت نفس را تنها با اعتراف به ذلت و عجز و فقر در پيشگاه الهي و اعتراف به مجد و عظمت و عزت خداوندي مي داند.دعاها و مناجات آن حضرت مشحون از اين دو مطلب است : «فلك الحمد و المجد و علوالمجد يا ذاالجلال و الاكرام »، در فرازي از دعاي عرفه اين چنين خود را در پيشگاه الهي معرفي مي كند: «يا مولاي فها أنا ذا بين يديك يا سيدي خاضعا ذليلا حصيرا حقيرا؛ اي مولاي من ، در پيشگاه تو سرافكنده و ذليل و عاجز و ناچيز و كوچكم . و نيز «الهي ذلي ظاهر بين يديك ؛ خدايا! اين ذلت و خواري من است كه در پيشگاه تو آشكار است و نيزاعتراف به ذلت و درخواست عزت فراز ديگري از دعاي عرفه است : «يا من دعوته ذليلافأعزني ؛ اي آن كه مي خوانمش در حالي كه (در برابرش ) ذليل و خوارم پس به من عزت كرامت فرما.»
اما اين اعتراف به كوچكي و حقارت و خود را هيچ انگاشتن در برابر آن عظمت وقدرت مطلق عين عزت و عزت مندي است . امام حسين (ع) در فرازي ديگر از دعاي عرفه جمع اين دو را به بهترين وجه بيان كرده است : «الهي كيف أستعز و في الذلة أركزتني أم كيف لا أستعز و اليك نسبتني ؛ خدايا چگونه دعوي عزت كنم و حال آن كه مرا(به حكم بندگي ) در ذلت نهاده اي و چگونه داراي عزت نباشم در صورتي كه نسبت بندگي به تو دارم .
آري آن كه خود را عبد خواند عزيز شد. عبوديت توجه به عظمت و جلال و جبروت معبود است كه توجه به اين ، تقوا را به دنبال خواهد داشت و بنده را از معصيت باز مي دارد واين مرحله اوج عزت و عزت مندي انسان است . «لا عزت أعز من التقوي ؛ هيچ عزتي به مرتبة عزتي كه از تقوا حاصل مي شود نيست .» عزت هاي ديگر صوري و زودگذر است .
آيا جوانها مي خواهند با ثروت به عزت و افتخار برسند درحالي كه هر آنچه در آنها است عزتشان را ازبین مي برد. اينها عزت نيست . آن كه عزت حقيقي مي خواهد بايد به عزت ذاتي وصل شود تا عزتش باقي بماند. باز در فراز ديگري از دعاي عرفه مي خوانيم : «يا من خص نفسه بالسمو و الرفعة و أولياؤه بعزه يعتزون ؛ اي آن كه ذات خود را به علو مقام ورفعت مخصوص گردانيدي و دوست دارانت را به عزت خود عزيز ساختي .»
اين عزت را كسي نمي تواند زايل كند، زيرا جلوه اي از عزت خداوندي است . اين چنين است كه امام عزت مندانه و با صلابت در برابر معاويه ايستاده است .